بین مطالب وب سایت جستجو کنید

دانلود بازی+دانلود بازی کم حجم+دانلود بازی هاي كم حجم +دانلود بازی سگا+دانلود بازی میکرو+دانلود بازی ps1+دانلود بازيهاي كامپيوتر+دانلود بازيهاي كامپيواري+دانلود بازي خيلي كم حجم

<-Text3->
مدیر سایت
14:7
سه شنبه 14 تير 1391

بازی معمایی سفر به سیبری نسخه 2  دوبله فارسی

ماکروديس شرکت سازنده ي بازي سايبريا تصميم بر ساخت 1 بازي ادونچر زيبا و جذاب براي مخاطبان سراسر جهان در دو قسمت داشت, وقتي بازي سايبريا 1 عرضه شد سيل عظيمي از ادونچر باز ها و چه غير ادونچر باز ها به اين بازي روي آورندن و آنرا خريداري ميکردند زيرا اين بازي اولين بازي ادونچر در اين سبک با اين طرح و گرافيک و اين نوع داستان بود- يعني سايبريا 1 پيشنهاد و 1درواقع يک نوع آوري براي صنعت بازي سازي در سبک ادونجر بود , وقتي بازي سايبريا زا همه ي کساني که خريده بودند به اتمام رساندند همگي به خاطر دلربايي بازي سايبريا با شور و شوق منتظر آمدن سايبريا 2 به بازار شدند- با فشار هايي که مشتريان و علاقه مندان به اين بازي ميآوردند شرکت microdis به سرعت خود افزوده و شاهکار بعدي خود يعني سايبريا 2 را به بازار عرضه کرد- چيزي از عرضه اين بازي به بازار نميگذشت که باز همان سيل قبلي حتي بيشتر از قبل به بازار ها براي خريد اين بازي هجوم آوردند. اما شرکت سازنده ورژندوم بازي را طوري ساخته بود که دلهارارا به پک سي دي به داخل جعبه ها کشاند - داستان بازي دوم يعي سفر به سيبري 2 بسيار زيبا و خوب طراحي شده است و به همين دليل است که همچنان خيلي مشتاقند که سايبرياي نوين عرضه شود ولو با داستان ديگر ولي با همان شخصيت ها. حتي بعضي بعدساخت نسخه ي دوم منتظر نسخه ي سوم بودند ولي اعلانات شرکت microdis همه ي مشتاقان را نا اميد کرد زيرا اين بازي ديگر به اتمام رسيده بود...



سيستم مورد نياز

در ویندوز 7 تست شده و اجرا شده است

windows 98/ME/2000/Xp
CPU pentiume3 400Mhz (or Eqivalent)QP
RAM 64Mb
VGA 32MB Directr) 7.1 Compatible Video Card


داستان بازي


داستان بازي از ادامه ي مرگ خانم آنا وارلبرگ يا همان سايبريا ي 1 آغاز ميشود , اول بازي شاهد 1 دمو از هانس و کيت ميبينيد که با هم صحبت ميکنند و کيت به هانس قول ميدهد که وي را تا به پايان رساندن سفرش ياري کند, هانس خيالش راحت ميشود ,زيرا ديگر ميتواند پس از سالها انتظار به آرزوي ديرينه اش برسد . پس از تمام شدن دمو قطار در ايستگاه بعدي يعني رمانسبورگ توقف ميکند , کيت با هانس صحبت کرده و ميبيند که وي همچنين مشغول کار است , قسمت وسط قطار شبيه يک مغازه ي مکانيکي شده و مثل يک تعمير گاه شلوغ است زيرا هانس روحيه اي اينچنين دارد. وقتي کيت به مغازه ي کنار ايستگاه ميرود و با کلنل گواچف , صاحب مغازه صحبت ميکند , وي ميگويد که اين آخرين ايستگاه قبل از طبيعت وحشي سيبري ميباشد,پس از کوک کردن قطار کيت پيش اسکار ميرود و با او صحبت ميکند و متوجه ميشود که قطار نياز به ذغال سنگ دارد براي همين کيت به دستگاه انتقال ذغال سنگ کنار ايستگاه متوسل ميشود و براي همين اهرم آرا مي کشد اما ذعالي وجود ندارد که داخل قطار بريزد. کيت براي تهيه ي ذغال سنگ بايد به بخش جنوبي شهر برود براي همين نياز دارد که دروازه را باز کند اما در دروازه قفل است و براي همين پيش کلنل ميرود ولي کلنل ميگويد که کليد گم شده است . کيت مقداري آبنبات از داخل مغازه برميدادر(يکي از معما هاي بازي) و پش مالکا دختر بچه اي که پدرش را مدتي پيش از دست داده ميرود . کيت قبل از رفتن به نزديکي دروازه با مالکا آشنا ميشود, کيت با مالکا صحبت ميکند و متوجه ميشود که مالکا کليد هارا دارد , ولي براي دادنشان آبنبات رنگي ميخواهد , کيت که از مغازه آبنبات برداشته است آنهارا به پايين پل و براي مالکا مي اندازد , مالکا هم به قول خود وفا کرده و کليد را به بادکنکي که در دستش است وصل کرده و بادکنک را رها ميکند, کيت بادکنک را ميگيرد و کليد را ازش جدا ميسازد.کيت در دروازه را باز ميکند و از آن عبور ميکند. در اينجا دمويي نشان ميدهد که دفتر کمپاني مارسون را نشان ميدهد و نشان ميدهد که رئيس شرکت , کاراگاهي را براي پيدا کردن کيت به دستور مادر و دوستانش فرستاده است.کيت به قسمت پاييني رفته و دستگاه انتقال زغال سنگ را چک ميکند و ضرف قرمز را برميدارد , ولي دستکاه نياز به سوخت دارد و براي همين ميبايست سوخت بدست آورد. کيت با مالکا صحبت کرده و مالکا بدو ميگويد که برادران بورگوف ميدانند که دستگاه چگونه کار ميکند. کيت به کافه ي سيرکاس رفته و با مسئول آنجا يعني سيرکاس صحبت ميکند , وي هانس راميشناسد و ميگويد که هانس ميبايست اسب هاي مکانيکي نمايشي کافه را درست کند زيرا مشکل پيدا کرده و از وقتي که اين اسب ها ديگر کار نميکنند مشتري هاي وي هم بسيار کم شده اند.کيت از کنار حسار ها به داخل خانه ي برادران بورگف ميرود , کيت در در صندق وسط حيات را باز ميکند و بلا فاصله يوکي از داخل آن بيرون آمده و فرار ميکند - برادر کوچک يعني ايوان به دنبال يوکي ميدود و بيرون ميرود - کيت در اين فاصله از داخل حيات و مخزن گازوئيل مقداري سوخت برميدارد , و با برادر بزرگتر يعني ايگور صحبت ميکند ولي ايوان سر مي رسد و کيت را بيرون ميکند . کيت سوخت را وارد دستگاه کرده و پس از کشيدن اهرم ,ذغال سنگ ها به داخل قطار ميريزند. کيت براي حرکت آماده ميشود و پيش اسکار ميرود و ميگويد که همه چيز براي حرکت آماده است ولي اسکار ميگويد که هانس ناپديد شده است. کيت به کافه ي سيرکاس مي رود و هانس را آنجا مي يابد.هانس حالش به هم خورده و او را داخل قطار ميبرند , وي نياز به دکتر دارد اما در داخل اين شهر دمتري وجود ندارد و معمولا مريضان يا خودشان خوب ميشوند و يا پيش کشيش دير ميبرنش.پس کيت مجبور ميشود که هانس را پيش کشيش ببرد و براي همين طبق قوانين ميبايست يک پارچه ي مخصوص بر روي صورت بيمار قرار گيرد و آنرا به ببرد براي همين کيت به دستگاه کنار پل ميرود تا از آن پارچه بردارد ولي آن نياز به چيزي دارد تا باز شود , پس از صحبت با مالکا او وسيله ي باز کردن در را به کيت ميدهد و کيت پس از بازکردن در دستگاه دستمالي برداشته و آنرا به روي صورت هانس قرار ميدهد. کيت از کلنل يک لباس گرم ميگيرد و در داخل قطار ميپوشد تا بتواند از پل عبور کند زيرا آنطرف پل ارتفاع زياد شده و هوا خيلي سرد ميشود. کيت به آن طرف پل رفته و و وقيت ميخواهد وارد دير شود به او اجازه نميدهند زيرا او يکي مونث است. براي ورود کيت به راهب کنار دير کلکي ميزند و ردايي برداشته و ميپوشد و سپس وارد دير ميشود.پس از صحبت با کشيش اعظم و دادن دستمال به وي او هانس را ميگذيرد و راهبان هانس را به داخل دير ميبرند,کشيش اعظم ميگويد که ديگر اميدي به زنده ماندن هانس وجود ندارد . کيت پس از صحبت با هانس متوجه ميشود که تنها راه نجات هانس استفاده از روش هايي است که برادر الکس در کتابش گفته است.



کيت پس از بدست آوردن کتاب الکس از طبقه ي بالاي کتابخوانه و کشوي مخفي متجه ميشود که روش برادر الکس همان روش يوکولها است که براي علاج از آن استفاده ميکردند(يوکولها قوم بسيار قديمي و اصيلي هستند که در سيبري زندگي ميکنند , آنها با ماموتها زندگي ميکردند و از گوشت و پوست و چربي آنها براي خوردن و گرم نگه داشتن و روشنايي استفاده ميکردند و هنوز هم اين ده و قوم پايدارند) روش اين است که شمعي که ساخته شده از پارافين و يا چربي ماموت است را با گياه مخصوصي مخلوط کرده و آنرا داخل 1 قالب گذاشته و بالا ي سر مريض روشن کنند. کيت پس از حل معماهاي بسيار در دير بالاخره به اين هدف دستمي يابد و همچنين هانس را مداوا کرده و از دير فرار ميکند (فرار ميکند زيرا کشيش اعظم فردي پست و رذل است که باعث کشته شدن پرد مالکا نيز خود او بوده که با مداوا نکردن پدر مالکا وحرفهايي که به کيت نيز گفته بوده يعني غير قابل علاج بودن را به مردم شهر زده باعث ميشود که پدر مالکا بميرد و جسد اورا در دير دفن کنند )

کيت پس از فرار از دير به شهر رفته و هانس را داخل قطار ميگذارد و به گفته ي هانس قلب مکانيکي اسب هاي کافه ي سيرکاس را برداشته و اسب هارا تعمير ميکند . وقتي اسب هارا راه مي اندازد که اين خودش يکي از معما هاي زيباي بازي است ناگهان زمين شروع به لرزيدن ميکند... چون کافه در زيرا قاطر قرار دارد حرکت قطار ها کافه را ميلرزاند کيت به سرعت به سمت قطار مي دود ولي به قطار نميرسد. وقتي کيت با اسکار تماس ميگيرد متوجه ميشود که ايوان و ايگور قطار را دزديده اند... کيت با کشيدن اهرم کنار ريل ها دستگاه حرکت را جلو مي آورد ولي قدرت اهرم زدن را ندارد براي همين به مالکا و کلنل صحبت ميکند. مالکا به او پيشنهاد کمک گرفتن از يوکي را ميدهد . کيت يوکي را در حياط خانه ي ايوان و ايگور پيدا ميکند.ولي از روي ميز آنها نيز 1 روزنامه پيدا ميکند که با خواندن آن متوجه ميشود که اين دو برادر به طمع بدست آوردن عاج هاي قيمتي قطار رادزديده و به سمت سايبريا حرکت کرده اند. کيت مقداري ماهي از داخل مغازه ي کلنل برنيدارد و به يوکي ميدهد سپس يوکي را به ريل بر ميبندد و يوکي دستگاه را ميکشد.وقتي يوکي شروع به حرکت ميکند دمو اي نشان داده ميشود که کيت به دنبال قطار با دستگاه ميرود و قطار با سرعت ميرود در جايي به پلي ميرسند ولي پل بعد از گذشت 2 واگن از قطار ميشکند و واگن آخر قطار به داخل آن رانده ميشود. کيت از دستگاه پياده شده و مسير خود را از کنار رودخانه و از داخل برف ها ادامه ميدهد.پس از گذشتن از رود و حل معما هاي زيبايي به صومعه اي ميرسد ولي وقتي داخل آن ميرود متوجه ميشود که خرسي جلوي در است و نميگذارد ديگر کيت بيرون آيد. کيت پس از گرفتن ماهي و برداشتن يک سري وسائل که اين نيز يکي از معما هاي بازي است بايد ماهي را به خرس بدهد و از صومعه بيرون برود.وقتي کيت جلو تر ميرود به يک ديوار يخي ميرسد که نميتواند از هيچ طرفش جايي برود پس مجبور ميشود که از آن بالا برود.وقيت کيت توسط تبري که همراه دارد به سمت بالا ميرود و به بالاي تپه ي برفي ميرسد,وقيت به بالا ميرسد ايوان و ايگور را ميبيند که هانس را در دست دارند و با خود به سمت قطار ميبرند.کيت نميتواند دنبالشان برود براي همين به سمت يکي محل که هواپيمايي سقوط کرده ميرود.وقيتي به محل سقوط ميرسد خلباني را ميبيند که از درختي آويزان است ولي خواب است و نميتوانيد با آن صحبت کنيد. (اگر دقت کنيد آن خلبان همان بوريس است که در کمکلزگارد در سايبريا يک به او کمک کرديد تا پرواز کند. اينک او است که بايد به شما کمک کند)براي بيدار کردن بوريس کيت موج هاي فـــرکـــانـــسي فرستنده و گيرنه ي هواپيما را با راداري که در همان هوالي بود تنظيم ميکند و از رادار نزديک به هواپيما توسط دو فرستنده و گيرنده با گوشي بوريس ارتباط برقرار ميکند, بوريس بيدار ميشود و به پايين درخت مي افتد.با او صحبت کرده و از او کمک ميخواهيد , او بهترين راه را استفاده از Eject صندلي خلبان ميداند و ميگويد بهتره با استفاده از آن به سمت قطار پرتاب بشويد. کيت با استفاده از رادار و پيدا کردن مختصات توسط هما پيما و صندلي آن به سمت قطار پرتاب شده و دقيق در کنار قطار به پايين ميافتد(اين يکي از معما هاي بازي است که نياز است بازيکن بدست آوردن مختصات نقطه در مدار را بلد باشد)حال کيت بايد به سمت قطار برود اما متوجه ميشود که يوکي چيزي در برفا پيداکرده - پس از برسي آن ميفهنمد که اسکار است- با اسکار صحبت ميکند و ميخواهد که حرکت کنند- براي حرکت با استفاده از نقشه واگن آخري که در داخل پايين پل حول خورده است را جدا ميکند و با استفاده از روغن و روغنکاري دستگاه ها حرکت ميکنند.



اينک قطار به آخر ريل ها رسيده است- کيت و هانس به دهکده ي يوکول ها رسيده اند . کيت پس از رفتن به جلوي ورودي دهکده ي يوکول هاي متوجه صدايي که از دهان پرنده به بيرون مي آيد ميشود و براي همين به عقب برميگردد و به ماشين برفي سري ميزند- ايگور را ميبيند که به خاطر صداي پرنده ترسيده است - کيت سعي ميکند تا با صحبت ايگور را آرام کند. از پست صورتمه وسائلي برميدارد و با گذاشتن پوشش بر دهان پرنده صداي داخل دهان او را ساکت ميکند. جلو که ميرود متوجه حضور ايوان ميشود و اينکه او عاج هاي ماموتها را جمع کرده و در حال فرار است اما کيت را رها نميکند - دمويينشان ميدهد و کيت با کمک اسکار رهايي پيدا ميکند و به دست يوکولها مي افت و آنها به کيت کمک ميکنند. کيت پس از صحبت با رئيس قبيله اگاه ميشود که هانس بيمار شده و او را به کلبه ي جادوگر برده اند.کيت پس از حل معمايي به داخل کلبه ي زن جادوگر ميرسد و با او ملاقاتي ميکند و هانس را آويزان از ريسمان هايي در خواب ميبينيد - جادوگر ميگويد که بايد هانس را از روئيا بيروا آورد و براي اين کار نياز است که کيت او را از داخل خوابش به بيرون راهنمايي کند و براي اينکه کيت به روئياي هانس برود جادوگر نياز به ميوا اي از يکي درخت بهاري ناياب نياز دارد. کيت اين ميوه را پس از حل معمايي از داخل غار و پشت يخ ها پيدا ميکند. و سپس به روئياي هانس ميرود - کيت در خواب هانس آقاي وارلبرگ را ميبيند و پس از حل معما هاي زيادي هانس را از خواب بيدار ميکند منتها هانس در خواب يکي صحبت هايي درباره ي قلب اسکار ميکند.وقتي از خواب هانس بيرون مي آيد به سمت قطار در بالاي زمين ميرود و با استفاده از نقاب براي اينککه يوکولها نترسند اسکار را به داخل دهکده ميبرد. و با استفاده از کابل ها قطار را به آخر ريل در داخل دهکده ميبرد. وقتي کيت قضيه ي هانس را ميگويد اسکار قبول ميکند که براي سازنده اش بميرد. سپس خود به کلبه ي جادوگر ميرود. کيت نيز بايد به آنجا برود- هانس براي زنده ماندن نياز به قلب فلزي اسکار دارد .وقيت کيت پس از حل معماي قلب اسکار را در ميآ<رد هانس و اسکار يکي ميشوند و هانس حالش خوب ميشود.کيت به سمت قطار رفته و آنرا پس از حل معماي نسبتا سختي روشن ميکند و يخ هاي آن اطراف را آب ميکند. وقيتي کيت به بيرون مي آيد مبيند که هانس به سمت قايق ماموتي ميرود- کيت نيز به سمت آن حرکت ميکند براي , و پس از آزاد کردن يوکي از داخل آغل يوکي ها به داخل کشتي رفته و همراه هانس و يوکي از دهکده خارج ميشوند و پس از مقاديري رفتن به جزيره ي پنگوئن ها ميرسند. کيت از کشتي خارج شده تا مشکل را حل کند - بعد از خارج شدن به سمت ديوار دندان نهنگ رفته و آنرا برميدارد و سپس لنگر را با استفاده از دندن آزاد ميکند ولي دوباره ايوان را ميبيند که به داخل کشتي ميرود!!! کيت با استفاده از ترفند ها و حل معما هايي ايوان را از کشتي برون ميکند و او را در بين پنگوئن ها ميندازد و با کشتي فرار ميکندو سپس پنگوئن ها وي را تکه تکه ميکنند به دليل کلکي که کيت به پنگوئن ها و ايوان ميزند. پس از گذشت از کگان هايي بالاخره پس از 50 سال آروزوي هانس به وقوع ميپيوندد و آنها به جزيره اي که به ظاهر خيالي بوده ميرسند.جزيره ي زيبايي به نام SYBERIA که در آن سرماي سيبري هوايي بسيار لطيف دارد.کيت ابتدا بالاي برج ديده باني ميرود وفردي را ميبيند وقتي بر روي اوکليک ميکند ميبيند که اسکلت افتاد , کيت مدال يوکول هارا از گردن فرد برميدارد و به سمت راهرو ي بالايي ميرود و پس از حل 3 معما يعني باز کردن در و سپس گذاشتن و تکميل سنگ مدالي و سوم درست کردن حالت شيپور به وسله ي کليد بالاخره به معماي آخر ميرسد که به صدا در آوردن شيپور قديمي ماموت ها است- کيت با استفاده از صفحه ي داخل کشتي آنرا به کار مياندازد و آهنک درست را به صدا درمي آورد, اينک ماموتها از انتهاي دشت به صخره هاي نزديک ميشوند و هانس به آرزوي واقعي خودش که 50 سال براي رسيدن به آن زحمت کشيده است ميرسد, هانس سوار بر ماموتي شده و با آنها ميرود و کيت ...




همه ي کساني که اين بازي را انجام داده اند ميدانند که بازي از داستان خوبي برخوردار بود و نکات بسياري در داستان جهت بررسي وجود دارد, داستان سايبريا 2 در ادامه ي بازي سايبريا 1 ميباشد. از نکاتي که در داستان دوم در بازي سيابريا 2 هست پيشبردن داستان بازي است که اين نکته ي بازي سبک داستاني ورژن دوم اين بازي را از شما ره ي يک جدا و برتري ميدهد. وقيتي سايبريا 1 را تمام ميکند ذهنش بر يک محيط آرام و بي دغدغه با مشکلات ريز و کوچمعادت ميکند و انتظار دارد بازي همينجوري پيشبرود, اما وقيت بازي سايبريا 2 را بازي ميکند و آنرا پيش ميبرد متوجه ميشود که اين امر در نسخه ي دوم مصداق ندارد و بازي مثل بازي اول از اين شهر به اون شهر نبوده و شما ديگر از حالت بازي اول جدا شده ايد زيرا در محيط وحشي سيبري پا گذاشته ايد. ازجمله دليل اثبات اين ادعا دزديده شدن قطار توسط برادران شرور است و اينکه کيت از پيشرفت نا اميد نشده و به دنبال قطار توسط دستگاه ريل گرد ميرود و در جايي به قطار ميرسد.و نکته ي ديگر در پيشبرد هيجاني و قدرتمند داستان بازي سفر با وسائل مختلف است از جمله کشتي و ريل گرد و قطار ميباشد در صورتي که در بازي يک هم اين موضوع نبود و هم نميتوانست باشد زيرا آنوقت توان گذاشتن اين نکات و فضائل در نسخه ي دوم از بين ميرفت و دست نويسنده بسته ميشد.از ديگر مشخصه هاي سايبريا 2 اتفاقات غير مترقبه و غير منتظره است مثلا ديدن بوريس در وسط آن يخبندان که بر روي درختي به دليل سقوط هواپيما اش آويزان بود و او توانست کمک بسيار قابل توجهي به کيت بکند. نکته اش در اين قست مثل کاشتن يک بذر در اک و گرفتن حاصل است - کيت در نسخه ي اول اين خلبان جوان را به آرزويش يعني پرواز رساند و بوريس خلبان جوان هم به کيت در نسخه ي دوم کمک بسيار خوبي کرد که به سفرش کمک مهمي کرد. و نکته ي بعدي در زمينه ي وقايع غير منتظره حضور ايوان در سراسر بازي بود که مثل شبه وجود کيت را با طمع بدست آوردن عاج ها و پولدار شدن دنبال ميکرد و بسيار جالب بود که وي در کشتي عازم به سايبريا هم کيت را رها نکرده و او را تا جزيره ي پنگوئن ها دنبال کرد ولي کيت وي را با هوشمندي از کشتي بيرون کرده و اورا در چنگ پنگوئن ها ميندازد. همچنين نکته ي جالبي که در داستان بازي بود حضور دوبرادر متضاد بود يعني ايوان و ايگور که هويت ايوان فردي خشن و پست و طماع ولي ايگور فردي ساده و مهربان است و به قدري روحيه ي بچهگانه اي دارد که از صداي حاصل از طبل يوکول ها ميترسد... از ويژگي هايي که در تفسير داستان در صفحه ياول اپيک عرض کردم اين بود که داستان بازي قلب بازيکن را تسخير کرده و اورا به شدت آزار ميدهد- شما وقتي فبلم هاي ايراني را تماشا ميکنيد , پس از 100 قسمت ميبينيد که همه با هم ازدواج کردند و معشوقشونو پيدا کردن و رفتند سراق زندگيشون و... براي همين شما وقتي فيلم هاي ايراني را تا آخر ميبينيد در آخر اصلا ذهنتان پيش فيلم نميماند ولي در عده اي از فيلم ها کلاسيک و ماورائي ساخته ي هاليوود يا ساخته ي کشور هاي ديگر که کارگردان هاي ماهر آنهارا ساخته اند را وقتي تا آخر دنبال ميکنيد ميبينيد که قلب شما دنبال فيلم هست و هنوز ميخواهيد که فيلم ادامه پيدا کند... در بازي سايبريا داستان طوري طراحي شده بود که قدم به قدم تماشا چي و يا به عبارتي گيمر بسيار جذب اشخاص و محيط ها ميشود , شما با ديدن مهربوني هاي کيت و گذشت هاي او و همچنين اخت شدن با شخصيت دوستداشتني و مقرراتي اسکار و يا سفر هاي پي در پي و ماجراجويانه ي کيت در مکان هاي مختلف بسيار تسخير بازي شده و همواره انتظار اين راداريد که سالها ماجرا جويي کنيد و در مکانهاي مختلف پيشروي کنيد اما بازي در نسخه ي دوم به جايي مبرسد که قلب بازيکن را زخمي ميکند و اورا گردن گرفته و احساساتش را منفجر ميکند. وقتي هانس در دهکده ي يوکول ها در بستر بيماري بود و در روياي خودش سير ميکرد و نياز به وجود اسکار و بدن اوداشت- کيت وقيت به اسکار اين موضوع را ميگويد اسکار به ميل و رغبت قبول کرده که براي سازنده اش جان دهد. وقيت اسکار بدنش باز شده و هاني در داخل آن قرار ميگيرد کيت در فضايي با نور ملايم و فضاي بسيار رمانتيکي قرار دارد که ناخواسته بازيکن قلبش همراه اسکار از سير داستان خارج شده و بسيار ناراحت مي شود زيرا ديگر اسکار مثل يک دوست صميمي هم براي کيت و هم براي گيمر بوده است. اما وقتي بازي به پايان ميرسد و آهنگ ماموتها زده شده و ماموتها مي آيند و هانس با آنها ميرود کيت اشک در چشمانش جمع شده و اشک شوق ميريزد اما اين اشک شوق براي کيت است پس بازيکن چي؟ اگر گيمري هم نسخه ي 1 و هم نسخه ي 2 را بازي کند و انسان تغريبا احساساتي هم باشد مطمونان در آخر دساتان يا گريه اش ميگيرد يا چشمانش قرمز ميشود زيرا دلش براي کيت و هانس و اسکار تنگ ميشود که بعد از اينهمه اتفاق و همراهي ديگر آنها را نخواهد ديد- وقتي گيمر ميبيند که هانس پس از 50-60 سال زندگي به آرزويش ميرسد ولي کيت جوونيش و همسرش و کارش را بر سر اين موضوع از دست ميدهد بسيار حيرت زده و تحت تاثير قرار ميگيرد و ناخواسته حسي مثل از حس دست دادن عزيزي بدو دست ميدهد. يکي ديگر از نکات در طراحي داستان اتفاق افتادن جريان در محيط هاي مختلف و با فضاهاي متفاوت است- اول که وارد رمانسبورگ ميشود هم در شهر و هم درقطار و کافه و دير داستان را پيش ميبرد , وقتي به محيط وحشي سيبري ميرود به خانه و عمارت چوبي و به ماهيگيري ميرود و از صخره ي يخي بالا ميرود و در هواپيما Eject ميکند و وقتي در دهکده ي يوکولها ميرود اين دهکده بسيار بزرگ است و قدرت جولان زيادي دارد , و از آن به بعد به جزيره ي پنگوئن ها و سايبريا را ميبيند و در اين محيط هاي گوناگون سير ميکند , دربازي هاي خيلي معروف مثل voyage و يا black mirror و... بازي در محيط هاي خيلي مختلف و مجزا در محيط داستاني صورت نميگيرد بلکه در يک محيط بسته ولو بزرگ مجبوريد بالا و پايين برويد. البته دربازي بلک ميرور کمتر از سفر به ماه ولي باز هم مکانهاي مختلفش کوچک . قابل جولان نيست. داستان بازي سايبريا علاوه بر جذابيت هاي حسي دارا ي جذابيت هاي محيطي که در آن داستان اتفاق مي افتد و تاثير گذاري هاي مختلف در شرايط مختلف نيز مي باشد و همچنين داستان اين بازي حاوي نوآوريي هاي زيبا و مختلفي در سبک خود ميباشد...



گرافيک بازي

سومين بعد از ابعاد قابل برسي بازي سايبريا گرافيک آن است که رده ي دوم بعد داستان بازي را دارد که باعث پيشرفت چشمپير بازي شده است, البته اين نکته ار هم بايد مد نظر قرار دهيم که داستان بازي سايبريا حق خوبي اش ادا نميشد مگر با يک گرافيک بسيار دقيق و زيبا که محيط زيباي سيبري و کوه هاي يخي و پنگوئن ها و... را به خوبي نشان دهد و بواند واقعا بازيکن را در محيط سرد سيبري ببرد تا از داستان بازي نيز بيشتر لذت ببرد, در اين طراحي بسيار خوب ايراد هايي هم وجود داشت که که به آنها نيز مي پردازيم. سايبريا داراي محيط هاي بسيار مختلفي ميباشد و مستلزم همچنين قابليتي طراحي بسيار دقيق و گرافيک خوبي ميباشد که ماکروديس از پس اين کار خوب بر آمده و بازي با بهترين طراحي در عصر خود راهي بازير شد- در محيط هاي مختلف مثلا در برف شديد و همجنين در کافه که محل گرمي بود و يا در داخل خانه هاي يوکول ها و در سايبريا و... محيط ها بسيار قابل قبول و زيبا طراحي شده اند و با طراحي جزئييات دقيق بر زيبايي بازي افزوده شده است.

و همچنين در بازي و در قسمت هاي مختلف به خصوص در محيط وحشي سيبري ميبينيد گياهان به خوبي طراحي نشده اند و البته ارزشش را پايين نمي آوريم ولي خوب به هر حال قابل توجه است و اگر منصفانه نظر دهيم ميبينيم که در محيط بازي و در بين برف ها و ... که بسيار طراحي خوب و دقيقي داشته اند اين گياهان بسيار شاخص اند زارا رنگشان نيز با محسط تفاوت دارد و رنگ ســـبـــز در يک سطح سفسد زياد نماين ميشود ولي گياهان مثل يک صفحه ي بي حجم بودند که در طارحي آنها بسيار کاهلي کرده اند - البته اين را نيز نظر نمي اندازيم که در همين عصر و ساخت بازي هاي جديد در حال حل اسن معضلات هستند و 2-3 سال پيش که اين بازي عرضه شد اين موضوع مورد توجه خاص نبوده و طراحي هاي کلي بيشتر مورد توجه بوده و براي طراحان و گيمر ها مورد نظر و مورد توجه بوده است.


معما هاي بازي

ما توانستيم در طي نقودي که در اين تاپکي نوشيم براي شما معما هارا به چند دسته تقسيم کنيم که هر دسته با تفاوت هاي ريز نمره ي دسته ي خودرا بالا ميبرد و گاهي به نکاتي که خيلي ها بدان توجه نميکنند نمره ي خود را پايين ميآورند. تا اينجا معما هاي بازي به اين قسمت ها تقسيم ميشود:



1_بازي هايي که معماهايي ساده و خيلي پراکنده دارند و عده ي زيادي از معما ها با صحبت و گفتوگو حل ميشود- جک قاتل 2_بازي هايي که معما هايش در سرتاسر بازي پخش شده اند ولي معما هاي اول بازي خيلي آسانتر از معماهاي آخر هستند يعني مقدار صعوب معماها به صورت معدلي پخش نشده است و عده اي از معما ها با صحبت و گفتوگو حل ميشود- سايبريا 1 و 2 3_بازي هايي که معماهايشان در سرتاسر بازي پخش شده و ميزان سختي معما ها در کل معما هاي بازي معدل گرفته شده است.مثل سفر به ماه و بلک ميرور
اين چند دسته معما ها هرکدام در يک بازي استفاده شده اند(البته اين تمام دسته ها نيست بلکه دسته هايي است که بازي هايي که تا به حال نقد کرديم را در بر ميگيرد) دسته ي اول براي مبتديان در سبک ادونچر ميباشد که بازي به سرعت پيش ميرود و معماهايش يا با صحبت و گفت و گو با ديگران حل ميشود و در بعضي مواقع يک معما ي ساده اي در يک جايي از بازي وجود دارد. اين بازي ها نه خيلي گيمر را زده ميکند ونه جذبش ميکند زيرا با ظاهر و باطن ساده اش معماهاي رايج در سبک ادونچر را در چشم گيمر ساده جلوه ميدهد و در ضعيف شدن در حل معما هاي سخت در بقيه ي بازي ها تاثير به سزايي دارد. دسته ي سوم بازي هايي هستند که ار لحاظ معمايي رده ي اول را دارا هستند و به ايجاد يک فضاي پر معما و قوي براي يک ادونچر باز حرفه اي او را به شدت در بازي کند ميکند و مانع از پيشرفت سريع او در بازي ميشود ولي وي را نگه نميدارد زيرا روش حل معماهايش با مقداري تعقل و يا آزمون و خطا بدست مي آيد اما در دسته ي دوم که مثل بازي سايبريا 1 و2 و همچنين بازي جنايتکار هتل اورفه و...بيشتر بازي هاي سبک دوسال پيش اين معما هارا داشته اند و همين باعث ميشود که بازيکن در اول بازي به سرعت به دليل معماهاي تغريبا ساده جلو برود ولي ر آخر و يا وسط بازي به شدت گي کند... که اين سبک از معما ها بازيکن را زده ميکند زيرا به راحتي معما ي آخر حل نميشود و همين باعث ميشود که وي حتي شده است که باي را رها کند و ديگر پيشنرود و همين موضوع باعث ميشود که ديگر نسخه هاي بعدي بازي را تهيه نکند زيرا در نسخه ي اول يا دوم مانده است... به همين دليل سبک دوم از معما هارا در رده ي اول از معما هاي خوب گذاشته اند که سرعت بازيکن را بسيار کند کرده ولي اورا نگه نميدارند که همين باعث ميشود که گيمر نه از بازي زده شود و نه آن را دست کم بگيرد که همين امر بازي را برايش زيبا تر جلوه ميدهد. بازي سايبريا از دسته ي دوم معما ها پيروي ميکرد و بعضي معما هاي آخر بازي بازيکنرا به شدت نکه ميداشت مثل درست کردن شربت براي هلنا در نسخه ي اول و در نسخه ي دوم حل معماي مدال سنگي و يا عده ي ديگري از معما ها در دهکده ي يوکول ها مثل در آوردن قلب اسکار و يا راه اندازي قطار و در آوردن ميوه ي بهاري در يخها... اين مورد باعث شده که عده اي که بازي سايبريا يک را تمام کرده اند و اينک در حال طيکردن مراحل سايبريا 2 هستند از بازي در نسخه ي دوم مقاديري زده شودن البته اين نکته را هم مدنظر ميگيريم که داستان بازي سايبريا براي سنين 12 تا 17 طراحي شده و براي همين معماهاي تغريبا ساده اي دارد ولي احتمالا براي اينکه بازيکن رودل نکنه و خيلي بهش خوش نگذره در آخر بازي معماهاي سختي ميز برايش گذاشته اند. اما در کل معما هاي بازي سايبريا کاملا طبيعي و خوب طراحي شده بودند و اگر رده ي سني مشخصي اين معماها را حل کنند برايشان جذاب خواهد بود ولي براي ادونچر باز يهاي حرفه اي فکر نميکنم معما هاي اين بازي خيلي آش دهنسوزي باشد که اذيتشون کنه ولي ميتوانند از معما هاي تغريبا معمولي بازي لذت ببرند...



نور پردازي در بازي

يکي از جلوه هايي که باعث انتقال احساس و محيط و زيبا جلوه دادن گرافيک و طراحي ها ميشود نور پردازي بازي است - اگر شما در سرتاسر بازي توجه کنيد محيط هاي جالب با نور پردازي هاي بسيار خوبي را ميبينيد که به شدت بازي سايبريا را اوج برده است مثلا در داخل دير شما نورپردازي ماتي را مشاهده مي کنيد که بسيار زيبا بودند و يکي ديگر از جاهايي که نورپردازي خوب بازي بسيار به چشم ميخورد در داخل عمارتي است که درداخل مناطق برفي سيبري وجود داست , در داخل اين عمارت شما شاهد يکي محيط تاريک هستيد زيرا سقف ها همه چوبي اند و سرتاسر عمارت بهدليل قديمي بودن و حالتي متروک و مخروبه داشتند بسيار تار بود ولي عاملي که خانه را روشن مي کرد نور آفتابي بود که نورش از بين ابر ها به خانه ميخورد و نور به صورت باريکه هايي از پنجره و لاي در و... به داخل خانه راه ميافت که به زيبايي محيط به شدت ميافزود.



طراحي چهره ها در بازي

يکي از عوامل ديگر که انس بازيکن با شخصيت هاي بازي را دوچندان مي کرد, چهره هاي مشخص و با طراحي دقيق بود که به چشم ميخورد و صورت شخصيت ها به وضوح به چشم ميخورد , گويي که ين صورت ها واقعي اند , گونه هايي رنگين و چشم هايي که به زيباييطراحيش ده اند و... دقيقا برعکس بازي بلک ميرور که شما به زور ميتوانستيد چهره هاي شخصيت هارا تشخيص دهيد و خود بنده با کميد قت ميتوانستم بفهمم فردي که اينجا ايستاده بيتس مستخد عمارت است يا رابرت فرزند بزرگ خانواده و همچنين شخصيت اصلي که ميبايست بيشتر از همه به آن بها بدهند و آنرا بهتر طراحي کنند از همهبد تر بود زيرا چهره ي ساموئل به شدت افتضاي طراحي شده بود و شما صورت واقعي ساموئل را فقط در دموي آخر بازي و وقتي حقيقت را ميفهمد ميتوانيد به خوبي تشخيص دهيد. ولي در بازي سايبريا علاوه طراحي دقيق چهره ها ميتوانيد صورت بسيار خوب و زيبا يکيت را مشاهده کنيد که با انسان ارتباط برقرار ميکند و شما حتر در وسط بازي ميتوانيد چهره ي کيت را ببينيد. ولي از خرابي هاي طراحي چهره ها , طراحي صورت بوريس بود که به دليل خوردن نوشيدني هاي مختلف به مقدار زياد صورتش باد کرده بود ولي متاسفانه نتوانستند آنطور که بايد و شايد صورت باد کرده و بيني درشت بوريس ر طراحي کنند زيرا مشخص است که اسن باد صورت را به زور طراحي کرده اند و همين موضوع در بعضي شخصيت هاي ديگر به ندرت قابل مشاهده وبد که کيفيت اين بخش را مقاديري به پايين ميکشيد و نمرا ي اين بخش را پايين ميآورد.



موسيقي و صداگزاري

موسيقي بازي بسيار خوب بود و با ريتمي ملايم در آخر و در وسط بازي دل را با خود به دنياي کيت ميبرد و همچنين موسيقي ملايم بازي محيط ملايم بازي را نشان ميداد و اين نکته قابل ذکر است که موسيقي ها در نسخه ي دوم با نسخه ي اول فرق ميکرد و در موسيقي هاي نسخه ي دوم ملايمت مقداري کاسته شده بود و موسيقي هاي تند تر هم بدان اضافه شدهبود زيرا فضاي بازي در نسخه ي دوم هيجاني تر شده بود و فضاي آرام و بسيار با آرامش نسخه ي اول ديگر ديده نميشد بلکه در اين نسخه وجود کاراگاهي به دنبال کيت از طرف شرکت و حضور ايوان در سرتاسر بازي و حوادث ناگوار در محيط وحشي سيبري از ملايمات بسيار کاسته بود و شکل جديدي از هيجان را در بازي آورده بود- مثلا ميتوانيم به درگيري کيت با ايوان در جلوي دهکده ي يوکول ها و يا فرار از دير با آن قبر سنگي اشاره کنيم. همچني صداگذاري در اين نسخه نيز کاملا عالي و خوب بود ولي در صداگذاري دارينوس شخصيت کيت بازي بهتر از صداي اصلي در نسخه ي انگليسي بود و باز جاي تقدير از دارينوس دراد که صداي خوبي براي کيت انتخاب کردند. ولي در شخصيت هاي ديگر اين وضعيت فرق ميکند و تفاوت و تنوع صداها در سرتاسر بازي در نسخه انگليسي بسيار بهتر بود و در نسخه يفارسي مثل اينبود که در هر 4 شخصيت يکنفر صداي خود را مدام تغيير ميداد...

دمو هاي بازي

دمو هاي اين بازي بسيار خوب طراحي شده اند , در نسخه ي اول کيفيت دمو ها بسيار خوببود ولي در اين نسخه با کمي تغييرا بهتر نيز شده بود و همانطور که گفتيم محيط سيبري را بهدقت به نمايش در آورده بود و همچنين زيبايي به خصوصي که در دموهاي داخل قطار بود و همچنين دموي اول بازي که هانس از کيت قول ميگيرد که اورا تا سايبريا همراهي کند بسيار عالي بود , دمو ها در بازي نقش بسيار مهمي داشتند , بازي سايبريا و بازي بلک ميرور هردو از يک شرکت و يک کمپان ساخته و عرضه شده اند ولي اين دوبازي از خيلي لحاظ ها با هم متفاوتند از جمله گرافيک و نورپردازي و طراحي شخصيت ها و دموهاي بازي که شما در بازي بلک ميرور فقط يک دموي تغريبا باکيفيت ميبينيد و آنهم در اول بازي وقتي ويليام کشته ميشود بود , مابقي دمو ها يا افتضاح بودند و يا اگر هم خوب بودند بسيارکوتاه مثل خواب هايي که ساموئل ميديد و يا دموي اعتراف بيتس ولي .در معدن که کولاک کرده بودند , آدم فکر ميکرد که اين دمورا در عرض 15 دقيقه ساختند انقدر بيکيفيت بود ولي دربازي سايبريا دمو ها تغريبا طولاني طولاني و به مراتب باکيفيت تر از بلک ميرور بود با توجه به اينکه تاريخ ساخت و عرضه ي اين دوبازي نيز تفاوت چنداني ندارد.همچنين در دموها آتش بسيار خراب کننده است زيرا طراحي آتش سخت و حرکت هاي بسيار آن کار زيادي ميبرد و همين امر در دموهاي بلک ميرور , در قسمت اعتراف بيتس يا کشته شدن ويليام کار را زشت کرده بود - به اين صورت که وقيت آتشي چه به صورت شمع و چه شومنه در داخل دمو ديده ميشود ميبايست طراحي خيلي حرفه اي بشد تا آنرا با بقيه ي محيط انتباق و همخواني بدهد که اين همخواني در دمو هاي بازي سايبريا به چشم ميخورد و مشخص بود که وقتي زيادي بررويش گذاشته بودند البته اين نکته را هم مدنظر ميگيريم که در دموهاي سايبريا کمتر از بلک ميرور از آتش استفاده شده بود ولي به هر حال ابن نکته قابل ذکر بود.

منوي دارائي ها

دربازي سايبريا يکي از قسمت هايي که گيمر را بسيار خوب کمک ميکند و در کمتر بازيي به اين شکل ديده يمشود منوي دارائي هاي بازي ميباشد. اين منو دارائي هاي کيت را بزرگ نشان ميدهد و در آن امکان تماس گرفتن با افراد مختلف ميباشد که اين قابليد در بازي به وي کمک هاي زيادي ميکند و همچنين خبر هاي جديد زا طريق موبايل کيت به او ميرسد . امکان برسي نوشته ها و کتيبه هاي قبلي در منوي ابزار کيت يکي ديگر از قابليت هاي اين منو است. از نقاط ضعف اين قست نداشتن توان ادغام مواد در اين بخش بود. در بازي هاي ديگر مثل بلک ميرور و سفر به ماه و... اين امکان وجو داشت که ميتوانستيد مواد مختلف را با هم ادغام کنيد که اين قابليد در بازي voyage يا همان سفر به ماه بسيار واضع بود و بسيار ردبازي بهچشم ميخورد

بازی سفر به سیبری ۲ یا سایبریا ۲ ( Syberia II – Kate Walker’s Adventure Continuse ) یک بازی بسیار زیبای سبک ماجرایی و در نمای سوم شخص است که شیوه هدایت آن اشاره و کلیک (PointClick) میباشد و برای تمام گروه های سنی مناسب میباشد. این بازی ادامه بازی نسخه ۱ سایبریا است و شما هم اکنون در این بازی هدایت شخصیت “کیت واکر” (Kate Walker) را بر عهده دارید. همان طور که میدانید در شماره اول، بازی تمام نمیشود و تازه مقدمه ای برای شماره دوم آن محسوب میشود. “کیت” وقتی که “هانس” را می یابد، تصمیم مهمی میگیرد و از شغل و زندگیش در نیویورک صرف نظر میکند تا به همراه “هانس” به دنبال سرزمینی به نام “سایبریا” باشند. “سایبریا” یک سرزمین افسانه ای است که چمن زار های آبی دارد و ماموت ها هنوز در آنجا زندگی میکنند. شماره دوم بازی دقیقا از زمانی آغاز میشود که “کیت” تصمیم به همراهی “هانس” میگیرد و بازی کماکان همان حال و هوا را دارد. “کیت واکر” به همراه “اسکار”، که یک آدم آهنی لوکوموتیوران ساخته دست “هانس” است با قطار سفر میکنند و در هر ایستگاه درگیر ماجراهای جالبی میشود. بازی صحنه های زیبا و نفس گیری دارد که شما را جذب میکنند و بیشتر مکانهای بازی در برف و جنگل میگذرد. بخش پایانی بازی که در “سایبریا” میگذرد و بازی کننده همراه “کیت واکر” منظره نفس گیری از دره ای با چمن زارهای آبی میبیند، اوج هنر زیباسازی طراحان بازی است. باید اشاره کرد که فصل بازگشت به گذشته بازی یکی از جذاب ترین بخش های شماره دوم بازی است. همچنین انمیشن های میان مراحل هم از کیفیت بسیار بالایی برخوردار است. با وجود اینکه “سایبریا” از موتور گرافیکی ۳ بعدی استفاده نمیکند و همه صحنه ها (البته به جز خود شخصیتهای بازی)، ۲ بعدی هستند ولی میتوان به کیفیت طراحی مراحل، امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰ را داد. و اما ازنقاط ضعف اساسی بازی داستان آن است که بسیاری از بخشها قابل پیش بینی هستند و همچنین شخصیتهایی همچون “اسکار” لوکوموتیوران و زن جادوگر در دهکده یخی جزو اعصاب خرد کن ترین شخصیتهای بازی های رایانه ای هستند. میتوان به داستان بازی نمره ۸۵ را داد. همچنین بعضی معماها برای مردم کشور ما، منطقی نیستند و امتحان کردن اتفاقی آنها راحت تر بازی کننده را به جواب میرساند ولی به هر حال “سایبریا” و “سایبریا ۲″ بازیهایی به یاد ماندنی برای همه خواهند بود ! بهتر است قبل از شروع این بازی، “سایبریا ۱″ را تمام کرده باشید!
.


.

حداقل سیستم مورد نیاز:

- – Minimum
- A Pentium®-compatible MMX processor of at least 2.0 GHz
- At least 256 megabytes of RAM
- Windows 98 SE, Windows ME, Windows 2000, Windows XP or later
- A DirectX® ۸-compatible video card with at least 64 megabytes of video RAM
- A DirectX® ۸-compatible sound card
- A Windows-compatible mouse, keyboard
- At least 1250 megabytes (MB) of free space on your hard disk

.

مشخصات:

سازنده: MC2-Microïds
ناشر: XS Games, LLC
سال انتشار: 2004
رده سنی: 3 سال به بالا
 

توجه : برای دانلود بازی به صورت زبان انگلیسی و  دوبله فارسی از قسمت پایین روی شکل دانلود کلیک کنید

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

حسین
ساعت18:42---30 آذر 1394
فارسی نیست؟

اگه نیست چرا زدین دوبله به فارسی عجبا
پاسخ:به دو دلیل 1 - این پست مربوط به چندسال پیش است و اون موقع لینک دانلود فارسی بازی وجود داشت به صورت رایگان اما الان وجود ندارد به همین خاطر لینک زبان اصلی رو رایگان گذاشتم 2- لینک دوبله فارسی اش را می توانید با پرداخت 2 هزار تومان دانلود کنید کافی است روی دریافت فایل کلیک کنید


رضا
ساعت0:36---11 دی 1393
خواهش میکنم لینک فارسیش رو بذارین
پاسخ:چند سال پیش بازی فارسی اش بود ولی الان هرچی گشتم نیست ،فقط زبان اصلی اش وجود دارد


arman
ساعت18:36---28 آذر 1393
با درود
مشکل دانلود لینک این بازی حل نشده و پیغام زیر ظاهر میشه
لطفا راهنمایی فرمایید
پاسخ:سلام در پاسخ قبلی گفتم ، لینکهای دانلود بازی مربوط به سایت دیده بانت است، و ادرس صفحه ای را که بازی را برای دانلود گذاشته را قرار دادم لطفا به انجا رجوع کنید و مشکل را مطرح کنید ، چونکه بازی را انها اپلود کرده اند و من اطلاعی ندارم ،و متاسفانه متن پیغام شما هم در نظرتان ثبت نشده است که ببینم چی بوده


arman
ساعت0:10---5 آذر 1393
با درود و ادب
ضمن عرض تشکر بابت مطالب و لینک های ارزشمند این سایت، لینک پارت دوم این بازی (سایبریا2) با پیغام خطا مواجه می شود
با سپاس
پاسخ:سلام ممنون از اطلاع رسانی شما،لینک دوم را چک کردم و زدم دانلود و شروع کرد به دانلود کردن،دقیقا خطا مربوط به کدام قسمت بوده ، مثلا در حین دانلود کردن خطا رخ داده یعنی مثلا 50 درصد رفته خطا رخ داده یا نه کلا دانلود شده و موقع اکسترکت کردن خطا رخ داده، در ضمن لینک دانلود از سایت معتبر دیده بانت گذاشته شده است
پاسخ:و از طریق این ادرس اگر باز مشکل وجود داشت می توانید به سایتشان رفته و بگویید تا مشکل را حل کنند http://dididownload.com/?p=8608


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تعداد بازدید از این مطلب: 39356
بازدید : 39356

  • قالب وبلاگ
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دانلود بازی کم حجم و آدرس games-ir.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار بعد از تایید در سایت ما قرار میگیرد. (نکته مهم :وبتان در رابطه با بازی باید باشد و حداقل 200 مطلب داشته باشد )





  • ارسال لینک